آخرین مطالب
امکانات وب
یه مدل از غذا خوردنش
عاشق این حرکتشه
ماشینشو برعکس میکنه و ساعتها با چرخاش بازی میکنه البته وقتی خسته میشه کلی باهاش دعوا میکنه 23 ماهگی...برچسب : نویسنده : tahashahbazi بازدید : 89
امروز واکسن 18 ماهگیش و آخرین واکسنش رو زد،فقط روی یکی از دستاش بود و خداروشکر اصلا اذیت نشد.
دیگه تا 6 سالگی از زدن واکسن راحته
وزن: 14 کیلو و 100 گرم
قد: 84 سانتی متر 23 ماهگی...برچسب : نویسنده : tahashahbazi بازدید : 89
وروجکا در یک قاب
طاها و دوقلوهای عمه
من و عروسک برفیم
با هنسفری آهنگ گوش دادنو تازه از بابا یاد گرفته
که خیلیم واسش جالبه 23 ماهگی...برچسب : نویسنده : tahashahbazi بازدید : 80
96/10/27
طاها جون شیرین کاری و حرف زدنش خیلی بامزه و دوست داشتنی شده
عاشق پاهاست،بهشونم میگه مَگ مَگ
به هر خوراکی که بسته بندی داره میگه بَسِنی(یعنی بستنی)
منو مامانی صدا میزنه،باباش رو بابایی ی 23 ماهگی...برچسب : نویسنده : tahashahbazi بازدید : 101
اولین برفی که طاهایی دیده
و آدم برفی که با کمک هم درست کردیم
23 ماهگی...برچسب : نویسنده : tahashahbazi بازدید : 90
96/11/13
به خاله جون میگه: عشق منی
به زرافه میگه: زَباره ،به بالش میگه: باشِل.
جملات رو سعی میکنه به همراه فعلاشون کامل بگه
هر چیزی رو بخواد،میگه "طاها نداره" یا میگه "طاها میخواد"
وقتی خیلی احساساتی 23 ماهگی...برچسب : نویسنده : tahashahbazi بازدید : 80
قرار بود امروز طاها جونو ببریم ویژه برنامه مَل مَل چون طاها عاشق این برنامه و عروسکشه،انقدر تو ترافیک موندیم
یه مسیرم اشتباه رفتیم دیگه منصرف شدیم از رفتن.
همینطوری که میرفتیم رسیدیم سعادت آباد میدو 23 ماهگی...برچسب : نویسنده : tahashahbazi بازدید : 77
96/12/8
طاها جونم صحبت کردنش خیلی کامل شده و ماشاالله جملاتشو کامل میگه
جرات نداریم بهش تذکر بدیم سریع میگه "دعباش نکن مامانی یا بابا حسینی"
جدیدا به زور حموم میبریمش،میگه گریه میکنم بعدشم میزنه زیر 23 ماهگی...برچسب : نویسنده : tahashahbazi بازدید : 69
امسال سال تحویل با باباجون،مامان جون و خاله جون به زیارت حرم حضرت معصومه رفتیم.
چند روزی در کنارشون بودیم بعد نهاوند خونه بابا صمد اینا رفتیم و بقیه تعطیلات رو کنار اونا بودیم.
وروجک بازیای ط 23 ماهگی...برچسب : نویسنده : tahashahbazi بازدید : 100
97/1/13
از امروز طاها جون با شیر مامانش خداحافظی کرد.
تا آخر شب شیرشو خورد،ساعت 4 صبح از خواب بیدار شد کلی گریه کرد،خیلیم سختم بود که گریشو میبینم ولی دیگه بهش ندادیم.
دیگه از شیر ناامید شد،ازمون غذا 23 ماهگی...برچسب : نویسنده : tahashahbazi بازدید : 95